خصوصی های آشکار من

ساخت وبلاگ

امروز رفتم سر کار، محیط جدید واقعا پر استرس بود، همکارا زیاد جالب به نظرم نمیرسیدن، حس می کردم یک جای کار اشتباه است، به حام بدون هماهنگی نیرو جدید آمده بود، دیگه اصرار نکردم رفتم جام رو عوض کردم مسیرم یک ساعت دور شد و باید برم ببینم چی به چی است برای از دست دادن این جای قبلیم متاسف نیستم چون حس مثبت نمیگرفتم، حالا تا ببینم چی پیش میاد، بالاخره امیدوارم یک روال و نظمی کار و زندگیم بگیره،  یک چیز جالبی پیش آمده فک و فامیل من مخصوصا تازه عروسا لباسای که سایزشان دیگه نیست اصرار میکنن به من بدن، همون لباسا رو چشم ندارن کسی دیگه بپوشه،  حالا من خودم کلی لباس دارم، نمدونم چرا دید دارن فقط من بپوشم، سواله واسم، منم بهشان قول دادم هر وقت لازم داشتم میرم ازشان میگیرم باز بهشان پس میدم، سوال واسم پیش آمده چرا همون لباسا رو به متقاضی های دیگه تو همون فامیل ندارن حتی واسه یک ساعت بپوشن،  چرا خودشان با کمال میل به من پیشنهاد. میدن هر وقت خاستی بپوش؟ خصوصی های آشکار من...ادامه مطلب
ما را در سایت خصوصی های آشکار من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : helenalone2000a بازدید : 1 تاريخ : يکشنبه 11 دی 1401 ساعت: 2:57

امروز یه خانمه پر رو تو محیط کار و بهش تذکر جدی دادم هرچند  پوستش کلفت تر ازین حرفاست. به دو تا از دوستای قدیمیم زنگ زدم نبودن. 

بیشعوری تو ذات بعضیلس و سر به نهایت گذاشته که اونقدر بقیه رو اذیت میکنن مثل همین خانمه تو محیط کارمون نه از سنش خجالت میکشه نه از حرمت دندونای مصنوعیش

ای بابا

خصوصی های آشکار من...
ما را در سایت خصوصی های آشکار من دنبال می کنید

برچسب : بیشعوری,نهایت, نویسنده : helenalone2000a بازدید : 8 تاريخ : چهارشنبه 25 مرداد 1396 ساعت: 15:45

بعضیا آنقدر حضور بد رنگی تو زندگی آدم دارن که آدم ترجیح میده با خاطرات بد قبلیش ادامه بده تا اینکه با اونا باشه

خصوصی های آشکار من...
ما را در سایت خصوصی های آشکار من دنبال می کنید

برچسب : تنهایی ترجیح منه,تنهایی تقدیرمن نیست ترجیح منه, نویسنده : helenalone2000a بازدید : 10 تاريخ : پنجشنبه 18 شهريور 1395 ساعت: 2:40

امروز. یک روز بد داشتم، سر وضعیت کاری هم الکی اذیتم کردن، کلی بهم فشار آمد میخام دیگه بهش کار نداشته باشم و هفته دیگه پی اش را بگیرم خدا کنه فردا باز مزاحمم نشان حالم رو بد کردن از استرس باز همه ی عضله هام گرفته و تمام درد و غصه های قبلیم یادم اومده. همیشه وقتی اینقدر بهم فشار میاد یاد مشکلات قبلیم میفتم. و هی مدام تو ذهنم تکرار میشه که من خوب نمیشم من خوب نمیشم، خدا لعنتشان کنه همین که باعث میشن من به این حس ها برسم 

خصوصی های آشکار من...
ما را در سایت خصوصی های آشکار من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : helenalone2000a بازدید : 10 تاريخ : چهارشنبه 17 شهريور 1395 ساعت: 21:35

عشق یک چیز خاصیه شبیه بارباپاپا. هی رنگ عوض میکنه گاهی شبیه یک گل سرخه گاهی شبیه یک چیز گه آلود،  اولش خوش عطر بعدش مثل یک مرداب مزخرف و بو گندو وقتی بهت میگن که عاشقت هستن و تو برق حسرت رو تو چشم بقیه میبینی و وقتی ولت میکنن و تو پوزخند و تمسخر بقیه رو متوجه میشی اما این وسط یک چیز هست تو چیزی غیر از لذت هوس رو چشیدی چیزی تلخ و عجیب بهش میگن عشق. چیزی که فقط تو بعدا حالت ازش به هم میخوره اما همه نمیتونن بفهمنش. دلم خیلی پره حالم هم خوب نیست 

خصوصی های آشکار من...
ما را در سایت خصوصی های آشکار من دنبال می کنید

برچسب : عشق چیه, نویسنده : helenalone2000a بازدید : 10 تاريخ : چهارشنبه 17 شهريور 1395 ساعت: 21:35

درسته که مدت زمان زیادی از یک درگیری ذهنی ام در چیزی مشابه حس عاشقی گذشته اما من خوب نشدم و دلم نمیاد تحت هیچ فشار باشم که به خاطر فشار با کسی ازدواج کنم من و احساسات من نیاز به احترام دارن من نیازمند هیچ کسی نیستم دلم میخاد واسه خودم باشم من و احساسات من نیاز به احترام دارن

خصوصی های آشکار من...
ما را در سایت خصوصی های آشکار من دنبال می کنید

برچسب : نیاز به احترام,نياز به احترام, نویسنده : helenalone2000a بازدید : 5 تاريخ : چهارشنبه 17 شهريور 1395 ساعت: 21:35

آدم برای رشد نیاز به دشمن هم داره من حس میکنم زیر آب زن و دشمن داره دور و برم زیاد میشه شاید این معنیش اینه که من دیگه خیلی هم معمولی نیستم

خصوصی های آشکار من...
ما را در سایت خصوصی های آشکار من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : helenalone2000a بازدید : 12 تاريخ : چهارشنبه 17 شهريور 1395 ساعت: 21:35